Eastern_Europe_2015

از لهستان تا لهستان، یادداشت های شش هفته سفر به شش کشور اروپای شرقی (مرکزی)

~فروردین95-اسفند94~

مسیر سفر از لهستان به سوی شمال، لیتوانیا، لاتویا و استونی و از لهستان به جنوب، اسلواکی و مجارستان

 

منطقه اروپای شرقی که طبیعتاً در برابر منطقه اروپای غربی معنی پیدا میکند، بیشتر شامل کشورهایی است که سابقاً از آنها تحت عنوان بلوک شرق یاد می شد. اصطلاحی که بیشتر ساکنان کنونی این کشورها دوست ندارند دیگر به کار ببرند و شاید یاداوری دوران تاریک کمونیست است که آنها ترجیح میدهند خود را در قلمرو اروپای مرکزی بدانند تا شرقی. البته با این ارفاق، دیگر اوکراین و بلاروس را نمیتوان در زمره اروپای مرکزی آورد. یکی از مهمترین کشورهای این حوزه، لهستان است. کشوری در شرق آلمان و تقریبا به همان وسعت، که به لحاظ پیشرفت های اخیر اقتصادی اگر محدودیت جغرافیایی نبود، می شد آن را اروپای غربی به حساب آورد. روشن است که بخش بزرگی از عقب ماندگی اقتصادی و رفاهی این کشورها را می توان به همسایگی روزهای دور با شوروی سابق دانست. مجاورتی که دیگر تنها در نقشه دیده می شود. برنامه ریزی می کنم که بخش شرقی اروپا را که تاکنون مجالی برای شهود در آن نیافته ام، در دو سفر 3 هفته ای سیاحت کنم. سفر نخست از لهستان به جنوب و سفر دوم از لهستان به شمال. 

 

بخش نخست:

تعطیلات بین دو ترم فرا رسیده و من برنامه سفری را به مرکز و جنوب اروپا در سر دارم. ویزای شنگین را به سادگی و حدود یک ماه پیش از سفر از سفارت لهستان گرفته ام . ویزایی دوبار ورودی که 90 روز مهلت دارد و تا آخر ماه مارس معتبر است. بلیط را درست یک روزه پیش از سفر و از سایت momondo  می خرم که به نظرم بهترین قیمت ها را پیشنهاد می کند. از طریق این سایت شما به مناسب ترین بلیط ها در سایت عرضه کننده آنها مانند Bravofly tripsta وصل شده و بی واسطه بلیط را خریداری می کنید. بهای بلیط رفت و برگشت با پرواز آلمانی Lufthanza می شود 500 دلار که شامل 4 پرواز از تهران به فرانکفورت و از آنجا به ورشو و برگشت از همین مسیر می شود . ساعت 12 ظهر پنجشنبه دوم بهمن، پدرم مرا به ترمینال کاراندیش شیراز می رساند تا با اتوبوس راهی تهران شوم. اتوبوسهای روز، بسیار کند حرکت می کنند طوری که پس از دوازده ساعت تازه به قم می رسیم. از آنجا با یک سواری و شتاب زده خود را به فرودگاه امام می رسانم پرواز به موقع انجام می شود و آخرین کسی هستم که سوار می شوم.

 

فرودگاه امام، شلوغ و بی نظم، مانند همیشه

 

 

کارت های پرواز، خیال راحت و به سوی گیت خروج

 

کیفیت پذیرایی و خدمات خیلی خوب است و می توانم بگویم یک سوم صندلی ها خالی است طوری که می توانم حسابی روی چند صندلی و بنا به عادتی که همیشه در سفرهای طولانی دارم، لم بدهم. در فاصله 5 ساعت پرواز، دوبار پذیرایی با غذای گرم و چندین بار توزیع انواع نوشیدنی لذت بخش است. صندلی ها مونیتور دارند و شرایط پرواز بسیار مساعد است. 

پرواز لوفت هانزا به ورشو، پر از صندلیهای خالی 

 

اقدام جالب لوفت هانزا در زمان فرود برای نمایش گیت پروازهای بعدی در مونیتور صندلی  

 

پس از نشستن در ترمینال یک فرودگاه فرانکفورت که اصلی ترین جایگاه Lufthanza با جا به جایی 50 میلیون مسافر در سال است، پرواز Warsaw را پیدا می کنم که دو ساعت دیگر، به سوی لهستان رهسپار جرکت میکند. نکته بسیار جالب این است که پیش از نشستن هواپیما، روی مونیتور شماره gate پروازهای بعدی آگهی می شود، پلیس فرودگاه فرانکفورت بلیط برگشت را می خواهد که من ندارم. می گوید باید به تهران برگردی! باید ظرف مدت کوتاهی جایی پیدا کنم و پرینت بلیط برگشت را از توی ایملیم بگیرم. یکی دیگر از ماموران فرودگاه که شاهد ماجرا است مرا راهنمایی کند از پله ها بالا بروم و پلیس دیگری را به من نشان می دهد و می گوید این یکی را امتحان کن ! این خانم که ظاهرا آلمانی است می گوید من هم مسلمانم، جدیدا به خاطر مسائل پیش آمده در فرانسه(روزنامه شارلی عبدو) زیادی گیر می دهند . پلیس دوم هم بلیط برگشت را می خواهد اما بالاخره بی خیال می شود و گذرنامه را مهر می کند. جالب است که از آن طبقه به این طبقه فرج است! فرودگاه فرانکفورت بسیار بزرگ است. اینجا خط ایرانسل با همکاری telekom در آلمان قابل استفاده است و آنتن می دهد . هواپیمایی ایرباس A320 تنها با 40 مسافر که من یکی از آنها هستم به ورشو پر می کشد.

نزدیک به 60 پرواز در هر ساعت از بزرگترین فرودگاه آلمان انجام میشود.

 

فرودگاه اصلی Warsaw که به نام آهنگساز معروف Feredric chopin نامگذاری شده، مرتب و شکیل است و حکایت از ورود به یک کشور قانونمند دارد. سعی شده با دقت خاصی همه جای فرودگاه نارنجی رنگ باشد و این سادگی رنگ زیبایی خاصی دارد.

فرودگاه اصلی ورشو با نام فردریک چاپین

 

سیستم بسیار منظم حمل و نقل که شامل یک خط مترو، اتوبوسها و تراموست است جای نگرانی برای هیچ تازه واردی نمی گذارد. اگر چه هزینه جابه جایی نسبت به سایر هزینه ها بالاست و برای مسافتی 15 دقیقه ای باید حدود 1 دلار پرداخت کنید.

پوشش دهی بیش از 20 خط تراموا در مسافتی نزدیک به 300 کیلومتر  

 

میدان معروف شهر قدیم محصول قرن سیزدهم میلادی 

 

تورهای رایگان که توسط داوطلب ها حتی در روزهای سرد زمستان برپاست

 

هوا ابری با برفی آرام است و دمای صفر درجه روزهای پایانی ژانویه، چهره پایتخت را زمستانی کرده. پول لهستان zeloty ست و با تقریب، هر 3 تای آن یک دلار می شود . باید بگویم که قیمت مواد غذایی اگر کمتر از ایران نباشد بیشتر هم نیست. به ویژه میوه و سبزیجات و لبنیات حتی غذا در برخی از رستوران ها با قیمت بسیار مناسب یافت می شود. Warsaw شبیه هیچکدام از شهرهایی که تا به حال دیده ام نیست. بوی کهنگی و پیشرفت درهم آمیخته و این را می شود از وجود بناها و کلیساهای قدیمی تا وجود فروشگاه های برزگ و مدرن فهمید. از مسیر فرودگاه تا مرکز شهر چند برج بسیار بلند خود نمایی می کنند. احترام مردم و رانندگان به قوانین تردد که هوشمندانه و عاقلانه وضع شده ستودنی است. اصولاً جالب است که هر جا رانندگان به خرد شهرداران باور نداشته باشند قوانین را نیز راحت تر دور می زنند!

کلیسای ارتودوکس الکساندر نوسکی در ورشو که در 1912 ساخته شده 

 

آسمان خراش های ورشو نمادی از مدرنیته در کنار سنت  

 

بخش مرکزی شهر یا Stare Miasto یا همان old town بسیاری از بناهای قدیمی از قبیل کاخ و موزه و کلیسا ها را در خود جای داده . حال و هوای سال نوی مسیحی را در این محل می شود به خوبی حس کرد و بیشتر گردشگران در این محدوده به چشم می خورند. مرکز اطلاع رسانی برای گردشگران نیز درست در گوشه شمال غربی میدان مرکزی واقع شده. شاید یکی دیگر از جاذبه های شهر، گردش در پارک های بزرگ Lazienky, Praski , Winlow باشد.

 

استار میاستو/شهر قدیم ورشو، میزبان چشنهای آغاز سال 2015 

 

کودکان ورشویی که با درخت کریسمس عکس یادگاری میگیرند، استار میاستو در ورشو

 

شهری که در جنگ جهانی دوم 90 درصد آن تخریب شده، پس از سال ها باز سازی از روی الگوی قبلی به آرامی در حال پیشرفت است تا پایتخت آبرومندی کشورش باشد که یکی از مدعیان در اتحادیه اروپاست و مردمش می خواهند رنج دوران تهاجم و تحقیر و جنگ را برای همیشه فراموش کنند. لهستان هم از سوی آلمانها و هم از طرف روسها آسیبهای زیادی دیده و چون کودکی رنج کشیده است که حالا به سرعت قد می کشد. پایتخت ده میلیون نفری را رودخانه Wistola به دو نیمه شرقی و غربی تقسیم کرده. جهت رودخانه از جنوب و کوههای Tatra آغاز می شود و تا شمال ساحلی کشور و دریای Baltic ادامه می یابد.

سوپرمارکت های پر از سوسیس و گوشت در ورشو، قیمت ها را ببینید!

 

نمایی از زمستان در وروشو 

 

روز سوم در اتوبوسی هستم که به جنوب شرقی، katowice می رود. شهری صنعتی که جاذبه چندانی برای گردشگران ندارد اما از آنجا به سوی کوهستان های جنوبی می توان رسید . توقف یک روزه در شهر کوچک olkusz و نزد یک خانواده مهمان نواز خستگی سفر را از تن می زداید .

 

برف روی کاجها، در مسیر katowice 

 

در Olkusz انگار برف بیشتری باریده، جنوب لهستان

 

کودک و آدم برفی، در Olkusz لهستان 

 

 

جاده Warsawa و Katowice مستقیم و چند بانده است. برف همچنان می بارد و همه جا را سفید پوش می کند. در olkusz برف بیشتری باریده و جنگل های کاج را زیبایی بخشیده. دما در روز چهارم سفرم به 8 درجه می رسد. به نظر فصل مناسبی برای گردش در این حوالی نیست اما همین که در خلوت خودت و دور از انبوه گردشگران با نور فلش دوربینهایشان می توانی چهره زمستانی اروپا را هم ببینی بی نظیر و تکرار نشدنی است. بلیط اتوبوس برای مسیر 4 ساعته Warsaw و Katowice حدود 20 زولتی بوده که نسبت به بلیط اتوبوس شهری بسیار ارزان است. zakopane در جنوب لهستان و به فاصله 100 کیلومتری Krakow را به نام پایتخت زمستانی این کشور می شناسند .

پارک جنگلی Zakopane در جنوبی ترین نقطه لهستان

 

شهر 30 هزار نفری Zakopane در زمستان و تابستان میزبان گردشگرا است. 

 

جایی که در کوهپایه بلندی های tatra واقع شده و در زمستان پاتوق دوستداران اسکی و در تابستان زیبایی خیره کننده ای دارد. این کوهها در مرز دو کشور لهستان و اسلواکی است این شهر کوچک مملو از رستوران و اقامتگاه برای گردشگران در زمستان و تابستان است و مسیرهای متعددی برای پیاده روی و کوه پیمایی سبک ( Trekking) دارد.

ارتفاع کوههای صخره ای به بیش از 250 متر تجاوز نمی کند. با این حال تنها منطقه کوهستانی در کشوری که کوهنوردان و قله نوردان سرشناسی به جهان معرفی کرده به شمار می آید. از Krakow اتوبوس با 15 زولی به طور منظم هر ده الی پانزده دقیقه به zakopane می روند پس از سه شب اقامت در این شهر زیبا و بهره بردن از چشم اندازهای بی نظیر کوهستان های Tatra به سوی Krakow می روم تا راهی مجارستان شوم برای خرید بلیط اتوبوس بد نیست سری به سایت های orangeways و یا Polskibus بزنید.

 

 

 

 

پنیرهای دودی از سوغاتی های منطقه کوهستانی Tatri است.  

 

سیب زمینی پخته شده، پای ثابت بشقابهای غذا در لهستان

 

 

کوههای Tatri در مرز لهستان و اسلواکی پیداست، همجنان در Zakopane 

 

اتوبوس بعد از ظهر که بلیطش حدود 100 زلوتی است مسیر 7 ساعته را به سوی جنوب آغاز می کند و با گذشتن از کشور Slovakia حدود 10 شب به پایتخت مجارها می رسد.

وضعیت اصلی ایستگاه اتوبوس در بوداپست به گونه ای ست که خبر از ورود به کشوری غیر اروپایی دارد. جالب است که حتی راهنماهای مترو نمی توانند انگلیسی صحبت کنند و مسافران اتوبوس که تقریبا گردشگر خارجی هستند سر در گم اند.

بنای پارلمان مجارستان در بوداپست که از سال 1904 پابرجاست  

 

شصت جفت کفش آهنی بر کرانه دانوب، یادبود کشتار یهودیان بوداپست در ژانویه 1945 که به رودخانه انداخته شدند.

 

تندیس سنت استفان در قلعه buda، پادشاه مجارستان بیش از صد سال پیش

 

دمای هوا صفر درجه است اما زمین نشان می دهد برف چندانی نباریده. صبح زود دوم ماه فوریه تا نزدیکی های عصر در بوداپست گردش می کنم. بی جهت نیست که مقصد بسیاری از گردشگران اروپا به اینجا ختم می شود. دانوب آبی که از شمال تا جنوب در جریان است شهر را به دو نیمه  Buda و Pest تقسیم کرده. گشت و گذار در بافت قدیم و عبور از پلهای روی رودخانه، دیدن قلعه ها و کاخها و کلیساهای با شکوه مانده از قرون وسطی یادمان های جنگ دوم جهانی و خیابان های سنگ فرش و بنای عظیم ساختمان پارلمان به همراه انبوه کافه ها از بوداپست یک شهر قشنگ و به یاد ماندنی ساخته است. بهای مواد غذایی بسیار مناسب و گاه از تهران کمتر است. چهار خط مترو و تعداد زیادی تراموا و اتوبوس رسیدن به هر نقطه از شهر را ساده کرده. بهای یک شب ماندن در یک هتل مرتب 6 یوروست. اگر چه به نظر می رسد تبعیت از قانون و نظم و پیشرفت هنوز با همسایه هایش لهستان ، اسلوکی و اتریش فاصله دارد . روس ها به بهانه مجارستان از چنگ نازی ها 45 سال تمام سیطره ای بی چون و چرا در اینجا داشته اند و آثار این اسارت هنوز به طور کامل از پیکره اروپایی شرقی برچیده نشده. نمونه آن 2 یادمان آزادی است که در دو نقطه شهر به رغم مخالفت های بسیار ولی با فشار مسکو پا بر جا مانده است.

نمایی از پایتخت مجارستان، از پنجره سنگی قلعه buda یادگار قرن 14 ام

 

دو شهر قدیمی buda و pest در دو سوی رود دانوب که در 1873 به هم پیوستند

دالان سنگی در داخل قلعه buda

اعتراض مسالمت آمیز به دوران کمونیست در مجارستان

 

شاید بتوان گفت: یک بشقاب سوپ مجار

 

از بوداست تا پایتخت اسلواکی حدود 5 ساعت راه است. شهر Bratislava درست چسبیده به اتریش و در غربی ترین نقطه کشوری واقع شده که یکی از 6 جمهوری جدا شده از یوگوسلاوی سابق است .

مرکز شهر، هنوز رنگ قرون وسطایی را تا حدود زیادی حفظ کرده اما ساخت و سازهای قد و نیم قد در حومه مرکز شهر آدم را یاد شهرهای کشور خودمان با ساختاری ناهمگون می اندازد . گشت و گذار در محله قدیمی و قلعه عظیم دربالای تپه بیش از یک روز از وقت شما را نمی گیرد . هاستل Patio یکی از بهترین محل های اقامت است . با بهای حدود 6 یورو هر شب و بسیاری امکانات که در کمتر هاستلی یافت می شود .

 

خیابان های برف پوش براتیسلوا

 

اسلواکی، یکی از 10 میزبان دومین رود بزرگ اروپا دانوب است.

 

ساخت و سازهای ناهنجار در پایتخت 400 هزار نفری اسلواکی

 

روز بعد از Bratislava تا Wien را با اتوبوس حدود یک ساعته طی می کنم و یک شب را در پایتخت قدیمی ، هنری و البته گران اتریش می گذارانم. تقریبا همه بخشهای دیدنی شهر به مرکزیت کلیسای جامع و پرابهت saint stephans قرار گرفته، به رغم هوای زیر صفر درجه عصرگاه، جمعیت گردشگران قابل توجه است. پیدا کردن رستوران ارزان و یک سوپ گرم چند یورویی کار ساده ای نیست اگر چه از پس از آن بر می آیم. عصر روز بعد قطار شبانه را به مقصد هامبورگ سوار می شوم، تا برای دیدن یکی از دوستانم به شهر kiel در شمال آلمان بروم. شاید بشود گفت سفر من به اروپای شرقی اینجا تمام می شود زیرا آلمان را نمی توان در این حوزه به شمار آورد اما از آنجا که دوستی قدیمی در شمال آلمان دارم تصمیم گرفتم سفری به آن حوالی داشته باشم.

همسفر با دانوب آبی تا پایتخت اتریش، 10 درصد از طول این رود در اتریش جاری ست

 

کلیسای پر ابهت سنت استفان در وین با ارتفاع 140 متر و به جا مانده از قدن 12 ام

 

بهای میوه و خوراکی در فروشگاهها چندان فرقی با تهران ندارد، اتریش

 

نصب انبوه علائم راهنما در مکانهای عمومی، ایده ساده ای که هنوز به ذهن ما نرسیده

 

در اینجا می خواهم کمی درباره سیستم بلیط سفر در اروپا بنویسم . اساسا مثل خیلی از جاها سه نوع وسیله اتوبوس قطار و هواپیما برای سفر وجود دارد که تقریبا هزینه بلیط نیز به همین ترتیب افزایش می یابد. ارزان ترین راه در بیشتر موارد اتوبوس است. شرکت و وب سایت های متفاوتی در این باره وجود دارد .

متاسفانه مثل هواپیما بلیطهایی قطار و اتوبوس را نمی توان در وب سایت متمرکزی جستجو کرد. در لهستان polski bus در مجارستان orange ways و در اتریش و آلمان meinfernbus تقریبا معمول ترین ها هستند .

البته این شرکت ها به کشورهای همسایه نیز کم و بیش مسیر دارند مثلا   Polski متعلق به یک ایرلندی است و از ورشو تا برلین و یا Vilnius در کشور Lithuania نیز اتوبوس دارد.

وب سایت euroline و check my bus نیز گزینه های مناسبی برای جستجوی بلیط اتوبوس هستند. در آلمان، وب سایت شرکت beckerreisenry را جستجو کنید. برای جستجوی بلیط قطار در اتریش و آلمان تقریبا جامع ترین وب سایت oebb است که به سادگی می توانید با کارت های اعتباری بلیط آنلاین بخرید .

اما همیشه پیش از خرید بلیط قطار یا اتوبوس و با سایت های skyscanner و momondo را ببینید شاید پروازی ارزان یافتید. شرکت becker raisen در 8 کشور آلمان ، لهستان ، بلژیک ، فرانسه ، هلند ، نروژ ، سوئد ، و دانمارک مسیرهای اتوبوسرانی دارد . قیمت ها بسته به روز سفر و فصل آن می تواند بسیار متفاوت باشد اما در مجموع به هیچ وجه قابل قیاس با ایران نیست. قطار برای یک مسیر دوازده ساعته ( مثل شیراز به تهران ) از 100 تا 200 یورو قابل تغییر است ( حدود 15 برابر بها در ایران) ولی اتوبوس حدود 50 تا 100 یورو متغییر است .

شرکت اتوبوس رانی پولسکی باس در 18 مسیر داخلی و 5 کشور همسایه مسافر می برد

 

بیشتر اتوبوسهای اروپا امکاناتی مانند وای فای، سرویس بهداشتی، مونیتور و برق برای شارژ دارند

 

فلکسی باس یکی از شرکتهای محبوب در المان با قیمت هایی که از 5 یورو شروع می شود

 

روز ششم ماه فوریه به هامبورگ آلمان می رسم این برای بار سوم است که سر از شهر در می آورم. قطار در Hbf یا ایستگاه مرکزی متوقف می شود در آلمان در بیشتر شهرها Hbf و ZOB در ایستگاه مرکزی اتوبوس در یک نقطه یا به فاصله کمی از هم قرار دارند. کلا استراتژی تان این باشد که برای ارزان سفر کردن اول اتوبوس ها را چک کنید . برای نمونه بهای بلیط اتوبوس برای فاصله 100 کیلومتری هامبورگ به kiel حدود 6 یوروو است و قطار برای همین مسیر 23 یورو ( یعنی 4 برابر ) مطالبه می کند .

ایستگاه مرکزی قطار هامبورگ بسیار بزرگ و مجهز به انواع خدمات است . ZOB یا ایستگاه اتوبوس 100 متر آنطرف تر است و اتوبوسهای Kiel شهری که قرار است به آنجا بروم را سوار می شوم. برای یک مسافت 100 کیلومتری 6 یورو پرداخت می کنم اغلب اتوبوس های اروپا مجهز به wifi و سرویس بهداشتی هستند و برخی از آنها برای سرگرم کردن مسافران مانیتور دارند. شهر kiel با کشور دانمارک فاصله کمی دارد و به واسطه نزدیکی اش به دریای Baltic در تابستان گردشگران زیادی به خود می بیند. سه روز در خانه ویلایی یکی از دوستای قدیمی در حوزه شهر اقامت می کنم و سرانجام به سوی برلین راه می افتم.

شهر شمالی kiel در آلمان و کرانه دریای بالتیک

 

ماهیگیری انفرادی در زمستان هم برای خودش سبکی دارد

 

 

خانه میزبان من در kiel

 

شهر نیم میلیونی kiel در 90 کیلومتری شمال هامبورگ و در کرانه بالتیک 

 

پایتخت قدیمی آلمان آنقدر دیدنی دارد که شما را برای دو روز تمام سرگرم کند بیشترین شهرت برلین به روزهای جنگ جهانی دوم از اوج قدرت گرفتن نازی ها تا زوال و تسلیم شدن تمام عیار شهر بر می گردد . شاید بهتر باشد که مانند من در محله قدیمی و نسبتا مرکزی شهر به نام Mitte اقامت کنید. به این منظور می توانید UBahn یا مترو برای رسیدن به ایستگاه هایی که در این محله هستند کمک بگیرید. شاید معروف ترین ایستگاه مرکزی در این محله، Alexanderplatza باشد که به برج تلوزیون برلین هم بسیار نزدیک است . بلیط مترو و تک سفره 7/2 یورو است و اگر قرار است بیش از یک روز بمانید بهتر است با پرداخت حدود 7 یورو بلیط 24 ساعته بگیرید.

 

برج تلویزیونی برلین دومین سازه بلند در اتحادیه اروپا با 368 متر ارتفاع

 

پایتخت آلمان 3.5 میلیون نفر جمعیت دارد

 

جشنواره برلین اله در روز نمایش فیلم تاکسی از جعفر پناهی

یک بشقاب اسپاگتی، این روزها برلین جای گرانی برای سفر و زندگی ست 

 

قدم زدن در پارک پهناور Tiergarten و گذر از دوازده 17 مارس تا بنای یادبود Siegsaule ( که می توانید 26 پله اش را تا بالای برج طی کنید ) توصیه می شود. در ضلع جنوب شرقی پارک و خیلی نزدیک به دروازه 17 مارس موزه معروف هولوکاست قرار گرفته که بازدید از آن و رخدادها و عکس هایش البته غم انگیز است .

بخشهایی از دیوار برلین نیز برای بازدید گردشگران هنوز پا برجاست. انبوه کافه ها و موزه ها بسیاری از گردشگران را به برلین آورده خصوصا در این روز که جشنواره فیلم برلین ( با حضور فیلم تاکسی جعفر پناهی ) داغ است.

پارک 342 هکتاری تیرگارتن بزرگترین فضای سبز در برلین، مکانی که در قرن 16 ام شکارگاه شاه بوده

 

به سوی برج پیروزی برلین با تندیس برنزی اش

 

 

از بالای برج 67 متری پیروزی در برلین، نظم ترافیک قابل توجه است

 

بناهای stelae یادبود قربانیان هولوکاست در برلین، طراحی پیتر آیزنمان و ساخته شده در 2005

 

گروهی از دانش آموزان برای بازدید از این مکان آمده اند

 

تعداد 2711 بنای بتونی ساده و مکعب شکل با ارتفاع هایی که گاه به 5 متر می رسد

 

موزه هولوکاست برلین، بدون شرح!

 

دروازه نمادین براندنبورگ برلین که در 1791 به این شکل کامل شد

 

یازدهمین و دوازدهمین روز ماه فوریه را در Warsaw می گذرانم. جمعه 13 فوریه صبح زود به فرودگاه فردریک چاپین می روم تا با شرکت لهستانی LOT به سوی فرانگفورت و از آنجا به تهران پرواز کنم. فرودگاه فرانکفورت چنان عظمتی دارد که اگر مراقب نباشید برای یافتن گیت پرواز دچار مشکل می شوید . از ساعت 12 تا یک ظهر به تنهایی، 60 پرواز برنامه ریزی شده است. پرواز من در ساعت 5 عصر انجام می شود تا نیمه شب به تهران برسم و از آنجا با پرواز 6 صبح از مهر آباد به سوی شیراز راهی شوم.

نخستین بخش از سفر 6 هفته ای من تمام می شود و پس از حدود یک ماه دوباره به لهستان بازمیگردم تا سفری سه هفته ای به اروپا ی شرق را بیاعازم که ادامه سفر من به اروپای شرقی با گشت و گذار در شمال لهستان و سه کشور حوزه دریای بالتیک است. به این ترتیب، 6 هفته سفر در این منطقه از اروپا را کامل کنم.

بخش دوم: 

این بار، سفر من با پرواز استانبول به ورشو از طریق هواپیمایی Air Serbia متعلق به صربستان آغاز می شود . این بار هم به لطف وب سایت Momondo ارزان ترین پرواز را پیدا می کنم و پس از توقف یک ساعته در فرودگاه کوچک نیکولای تسلای بلگراد (که به نام فیزیکدان صربی) به روشو می رسم. بازدید از موزه های جنگ و گشت در stare miasto  یا شهر قدیم و استراحتی کوتاه آغازی برای سفر دوم است.

در حال فرود در پایتخت صربستان

 

فرودگاه بلگراد که به نام نیکولای تسلا فیزیکدان صرب نامگذاری شده 

 

 

لازینکی، بزرگترین پارک ورشو با گستردگی نزدیک به 80 هکتار

 

پارک لازینکی که در 1918 بنا شده همه روزهای سال باز است.

 

زیر پل گدانسکی و کنار رودخانه ویستولا

 

با اتوبوس های قرمز رنگ polskibus که ارزان و نسبتا راحت است به شمال و شهر ساحلی Gdansk می رسم. شهری که نشانه هایی آشکار از معماری آلمانی دارد و سال ها در اشغال این کشور بوده است . مانند همه شهرهایی اروپایی بافت old town بیش  از سایر قسمت ها دیدنی و جذاب است و البته پیاده روی در ساحل شنی دریای بالتیک حتی در هوای سرد چند درجه بالای صفر روزهای میانی مارس خالی از لطف نیست.

 

بستن دخیل و قفل زدن به پل روی رودخانه و انداختن کلید در آن، سنتی اروپایی

 

بندرگاه گدانسک شهری که در 997 میلادی بنا شده و به دست آلمانی ها تکمیل

 

سمت ساحلی گدانسک، بناهای مدرن و ساخت و سازها برای گردشگران

 

گدانسک قدیمی، نیم میلیون جمعیت دارد و در کرانه جنوبی دریای بالتیک است

 

کشورهای حوزه دریای بالتیک عموما سه کشوری هستند در کرانه این دریا که از شوروی سابق مستقل شده اند . جنوبی ترین شان لیتوانیاست . پس از 2 شب مانی در هاستل و گپ و دمخور شد با دست فروشان و آکروبات بازان که تا نیمه های شب در شهر پرسه میزنند، از Gdansk با اتوبوس های شب به Warsaw بر می گردم تا صبح زود با توبوس دیگری از شرکت Polski به Vilnius می رود راهی پایتخت لیتوانیا شوم.

با نوجوانان دستفروش و شبگرد در محله قدیم گدانسک

 

شبهای تماشایی گدانسک

 

ساحل Gdyna در شمال Gdansk که در تابستان مهمانان زیادی دارد

 

هوا رو به سردی می گراید و من مهمان چند دانشجوی لیتوانیایی هستم. خانه شان نزدیکی old town است و فرصت خوبی دارم تا از این بخش دیدن کنم. شهر Vilnius به خاطر طبیعت دیدنی و چشم انداز زیبایش از فراز تپه و برج و صلیب معروف است . مانند همه کشورهای اروپایی شرقی، رد پای آلمان و شوروی سابق همه جا در تاریخ صد سال گذشته شان دیده می شود. انبوه کافه ها و رستوران ها، فضای قدیمی شهر را برای گردشگران جذاب کرده. سیستم اتوبوس نسبت به لهستان عقب افتاده تر است ولی بوی پیشرفتی آرام به مشام می رسد. در حوزه های فناوری اطلاعات توریسم ، لیتوانیا حرف هایی برای گفتن خواهد داشت.

خانه آبی رنگی که 3 شب در آن مهمان بودم

نمایشگاه های دائمی در پایتخت لیتوانیا

 

ویلنیوس، شهر گربه های ملوس

 

رود ویلنله یکی از رودخانه های پایتخت

 

پس از سه روز اقامت به سوی Klaipeda راه می افتم . بندری مشهور در غرب لیتوانیا که ساخته و پرداخته آلمانی ها است. شاید یکی از بهترین ها انتخاب های سفرم است. از خیل گردشگران خبری نیست و هاستلی آرام و دنج درست نزدیک جایی که از قطار یا اتوبوس پیاده شوید پذیرای شماست. شاید بهترین کاری که اینجا میکنم سفری نیم یا یک روزه به curonian spit باشد. نواری 100 کیلومتری که در دریا و درست به موازات ساحل قرار گرفته با ferry کمتر از 10 دقیقه طول می کشد تا از Klaipeda به ابتدای آنجا برسم و درآنسو اتوبوس هایی است که تا nida یعنی تقریبا جایی در میانه این نوار باریک پیش می رود از nida به بعد متعلق به کالنیگراد روسیه است شاید کمتر توجه کرده باشید که روسیه بخشی جدا افتاده دارد که با لهستان و لیتوانیا هم مرز است و با روسیه بزرگ مرزی ندارد.

 

بندرگاه Klaipeda آرام و دوست داشتنی

سوپ ماهی بندرگاه

 

سفری که دارد پرخرج می شود!

 

صد کیلومتر نوار باریک curonian spit  که تا Nida مربوط به لیتوانیاست

 

خانه توماس مان نویسنده المانی در یک بلندی رو به دریا

منطقه مرزی NidaT و خاک روسیه در دوردست

دریای بالتیک به داشتن سنگهای قیمتی amber آوازه دارد

 

خوراک ماهی ویژه curonian spit 

 

از Klaipeda و پس از دو شب ماندن به سوی پایتخت Latvia راه می افتم تا دومین کشور مستقل شده از شوروی در حوزه بالیتک را ببینم بندر بزرگ Riga قدیمی و پر جمعیت است و گفته می شود نزدیک به نیمی از جمعیت کل Latvia در آن زندگی می کنند. در اینجا مهمان یک زوج دانشجوی فرانسوی هستم که در حال گذراندن دوره Erasmus هستند دوره ای بسیار فراگیر که در آن دانشجویان اروپایی بخشی از تحصیلاتشان را در کشوری دیگر می گذرانند. دیدن موزه تاریخ و دریانوردی Riga با نزدیک به نیم میلیون اشیائی که در خود جای داده نیم روز از شما را به راحتی میگیرد. موزه ای که در 1773 بنا شده و یکی از پرقدمت ترین های این قاره است. قدم زدن در ساحل تماشایی Jurmala که می توان با قطار و پس از حدود نیم ساعت به آنجا رسید، را نباید از دست بدهید.

پایتخت تاریخی لاتویا

از ریگا تا ساحل دریای بالتیک راه کمی است

آیین نیایش یکشنبه در کلیسای بزرگ ریگا

 

بندر باشکوه Tallinn آخرین ایستگاه من در این سفر است . پایتخت نیم میلیونی کشور Estoni نشان های بارزی از پیشرفت و مدرنیته دارد و مدل های خودروها و البته هزینه های گردشگری نشان می دهد که تلفیق بافت قدیمی شهر با پیشرفت های امروزه هوشمندانه صورت گرفته است. نزدیکی اش با هلسینکی پای بسیاری از فنلاندی ها را به اینجا باز کرده و بسیار طبیعی است که در خیابان، خیلی ها روسی حرف می زنند زیرا جمعیت قابل توجهی روس در اینجا زندگی می کند. هوای روزهای آخر مارس، سرد و بارانی ست با این حال، قدم زدن در کوچه های سنگفرش خیس که در تاریکی شب برق می زنند و پرسه در کوچه های پر پیچ و خم Tallinn که گاه با یک بنای قدیمی مانند کلیسای ارتودکس شما را به وجد می آورند دلنشین است. هر روز ساعت 12 از روبه روی باجه اطلاعات گردشگری توری رایگان برگزار می شود و یک دانشجو داوطلبانه گردشگران را پیاده به سوی مراکز دیدی راهنمایی می کند.

و سرانجام، تالین سومین پایتخت حوزه بالتیک

 

کلیسای ارتودکس

 

سنگفرش باران خورده تالین

 

با یک پرواز ارزان به ورشو بر می گردم و پرواز صربستان برای برگشت به استانبول را سوار می شوم. هوای مطبوع و باران دیده 17 درجه استانبول در آخرین روزهای مارس نشان از بهار شیراز هم دارد.

بازگشت به ورشو با خطوط هوایی لهستان

 

رستوران معروف و قدیمی زاپیک در ورشو

 

 

دختران دوچرخه سوار در ورشو

 

میدان مرکزی شهرقدیمی در stare miasto

ساختمان پارلمان لهستان

 

 ورشو نقطه آغاز و پاین این سفر بود. در روزهای آخر تعطیلات نوروزی، با پرواز خطوط هوایی صربستان به بلگراد، از آنجا به استانبول و پس از دو روز به سوی ارزروم در شرق ترکیه پرواز می کنم. این گسستگی به دلیل آن است که می خواهم پرواز های ارزان قیمتی گیر بیاورم. با پایان یافتن سیزده به در انبوه مسافران ایرانی قصد بازگشت از ترکیه را دارند و بهای بلیط بسیار بالاست. به همین خاطر است که با یک پرواز 40 یورویی خود را به 300 کیلومتری مرز ایران می رسانم. خوشبختانه فرودگاه به جاده اصلی بیشن شهری بسیار نزدیک است. از آنجا با چند مرامی سواری خود را به مرز ایران میرسانم. البته یک شب را هم در نزدیکی های مرز در خاک ترکیه به صبح میرسانم. پس از عبور از مرز، از طریق تبریز به شیراز برمیگردم. سفر شش هفته من به کشورهایی که برایم همیشه جالب و دست نیافتنی می نمودند اینگونه به پایان می رسد و من را با خاطره هایش تنها میگذارد…

Recommended Articles

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *