از شرق دور
سفرنوشته های یک ماه پرسه در ژاپن و کره جنوبی، اردیبهشت و خرداد 1403
هنگامی که اروپایی ها در گذشته های بسیار دور برای رسیدن به ژاپن و چین به شرق سفر کردند، طبیعتا این مناطق دور دست را به صورت کلی، خاور دور نامیدند.
به راستی کیست که رویای سفر به ژاپن را در سر نداشته باشد؟ برای من این رویا زمانی رنگ حقیق گرفت که روزی از روزهای ماه مارس سال 2024 به تماشای فیلمی ژاپنی به نام The Perfect Days رفتم. روایت زندگی ساده یک کارگر نظافتچی شهر توکیو که در حین تمیز کردن سرویسهای بهداشتی شهر، هر روز با آدمهای تازه ای روبرو می شود. شاید برای بسیاری، دیدن این فیلم حتی کسالت آور باشد. برای من تلنگر سفری شد که دو ماه بعد یعنی ماه می 2024 پا به آن گذاشتم. از آنجا که کشور کره هم در همسایگی آن بود و برای من که از نیوزلند راهی بودم، خوب بود که هر دو مقصد را در سفر بگنجانم، تصمیم گرفتم پس از ژاپن، به کره جنوبی هم سفر کنم. گزارشی که در پی می آید، همراه با تصاویر شاید برای آنها که هنوز در تردید سفر به آسیای شرق دور هستند مفید باشد.
ژاپن:
سرزمین آفتاب تابان برای ما ایرانی ها بیش از هرچیز احتمالاً یاداور سریالهای قدیمی تلویزیون و کارتون فوتبالیستها و البته مارکهای معروف سونی، ناسیونال، توشیبا، تویوتا، نیسان، مزدا و غیره است. من که هنوز نمیدانم چرا ما تخمه ژاپنی داریم ولی خودشان از آن بی خبرند، ژاپن آنقدر از ایران دور است که رفت و آمد کمی به آن صورت میگیرد. در دهه 60 کارگران زیادی از ایران برای کار راهی ژاپن شدند که البته چندان نام خوشی هم برجا نگذاشتند! شاید هم این علت در کنار سیاستهای نزدیک به غرب این کشور، موجب شده گرفتن ویزا برای ایرانیهای کار ساده ای نباشد. در حین سفر نکاتی تازه را از سبک زندگی ژاپنی ها آموختم که احساس میکنم به نوعی منحصر بفرد این کشور است. حالا برایم تعجب ندارد چرا سفر به این نقطه از جهان برای خیلی ها یک تجربه خاص و دلپذیر است. سفر من در 18 ماه می با پرواز به فرودگاه Narita ی توکیوی 15 میلیون نفری آغاز شد. به مرور به غرب و جنوب متمایل شدم و هفته ها پس از پیاده رویهای طولانی و استفاده از قطار و اتوبوس به استان Kyushu رسیدم که به اندازه کافی به جنوب کره جنوبی نزدیک بود. سفر را از جنوب کره جنوبی و از شهری به نام Busan تا پایتخت سئول ادامه دادم و از آنچا پس از حدود یکماه از آغاز سفر به استرالیا و سپس نیوزلند بازگشتم. در این یادداشت تلاش کرده ام به صورت موضوعی، نکات مثبتی که در سفر به این دو کشور دیدم را به نگارش دراورم.
1. شهرهای پاک:
با وجود حجم زیاد زباله و انبوه محصولاتی که 125 میلیون ژاپنی تولید و مصرف می کنند، به ندرت می توان آثاری از این زباله ها در طبیعت و شهر پیدا کرد. به نظر گردشگران می آید که دستهایی نامرِیی با دقت تمام آشغالها را در کشوری که حتی یافتن سطل آشغال در سطح شهر تقریبا ناممکن است، جمع می کنند! یکی در گزارش سفر به توکیو نوشته بود انگار هر شب این شهر را می شویند زیرا هر روز که نگاه میکنی همه جا تمیز است. این برای شهری که با حومه اش 40 میلیون نفر را میزبان است، شبیه یک معجزه است. در شهرهای دیگر هم وضع به همین منوال است. در رودخانه ها و کانالهای آب نیز به زحمت بتوانید آشغال یا یک بطری پلاستیکی پیدا کنید. در یک ایستگاه مترو شاهدی مسافری بودم که شیشه نوشیدنی از دستش افتاد و شکست. با وجود عجله ای که داشت نشست و با دست تک تک خرده شیشه ها را توی دستش جمع کرد و وقتی من پاکتی خالی به او دادم بسیار تشکر کرد. زباله های خانگی به طور معمول در کیسه های بزرگ جمع و بیرون خانه در قسمتی از پیاده رو به شکل منظم و در زیر یک توری (احتمالا به دلیل جلوگیری از آسیب پرندگان و گربه ها) انباشت می شود و البته به سرعت توسط سیستم جمع اوری شهرداری همان روز یا روز بعد برداشته می شود.
2. نظافت شخصی، به وقت Onsen:
به یاد سپردن این لغت مهم است. ژاپن به یمن سرزمین آتشفشانی، از انبوده چشمه های آب گرم برخورداراست که به آن Onsen می گویند و شاید هم همین فروانی موجب شده که ساعات زیادی از هفته را در این گرمابه های آب گرم طبیعی بگذرانند. در جاهایی که این امکان نباشد گرمابه هایی مشابه و عمومی هست که به آن Sento گفته می شود و تقریبا همان کارکرد را دارد. بعد از کار، اینجا محلی برای نظافت و شستشو با آب داغ و پرفشار است که خستگی روزهای طولانی کار یک ژاپنی را برطرف می کند و پس از انبوه غداخوری هایی که تا دیروقت و حتی تا خود صبح باز هستند! عیش را تکمیل می کند. در این گرمابه ها قسمت مرد و زن جداست تا بتوانند بدون هیچ پوششی در حوضچه های آبی که دمایش گاه با بالای 40 می رسد دراز بکشند و گاه بیرون از حوضچه روی یک چارپایه بنشینند و روبروی آینه، با شوبنده هایی که رایگان گذاشته شده بدنشان را بشویند. گاهی فکر میکنم این کار حتی تا حدی افراطی انجام می شود. ظاهرا این سنت فقط مربوط به ژاپنی هاست. این همان چیزی است که در فیلم the perfgect days مرا سخت مجدوب کرد. شاید بهترین Onsenها در اطراف کوه Fuji و نیز در غرب و استان Kyushu بشود یافت اما Sentoها همه جا و با نرخی بسیار اقتصادی در دسترس است. هزینه استفاده از یک گرمابه در یک شهری مثل Kyoto حدود 5 دلار نیوزلند بود.
3. ایمنی، فراتر از شعار:
در حالیکه در زمینه ایمنی بیشتر ماها به شعار و نوشته و دستورالعمل تکیه میکنیم ژاپنی ها پا را بسیار فراتر می گذارند و این را می شود در ایستگاههای مترو، پیاده روها، خیابانها و همه اماکن عمومی به وضوح دید. حتی پس از دوران کووید، زدن ماسک هنوز جدی گرفته می شود. پیر و جوان در محیط های عمومی و حتی روباز از زدن ماسک حتی در فصل گرما ابایی ندارند. این ظاهرا بخشی از فرهنگ دیرینه جامعه است. اطلاع رسانی درباره رعایت ایمنی چه داخل واگن های مترو و چه بیرون و در ایستگاهها فرراگیر است. سیستم pokayoke که ناظر به طراحی سیستمهای نقض ناپذیر است در واقع از ژاپن آغاز شده است و به خوبی در ایستگاههای مترو رعایت شده طوری که مسافران نمی توانند پیش از رسیدن قطار به ریل نزدیک شوند زیرا به واسطه گاردریلهایی محدود می شوند. در اتوبوسی که از Imabari به Hiroshima می رفت سعی کردم پشت سر راننده به فاصله یک ردیف بنشینم تا بتوانم رفتارهایش را زیر نظر بگیرم. دقت و تمرکز بسیار در رانندگی، پیروی مو به مو از دستورالعمل و بازرسی مرتب خودرو و لاستیک هایش در هر توقف، نکاتی است که نظیرش را در هیچ کشوری ندیده ام.
4. بفرمایید ریوری! غذای ژاپنی و آداب آن:
کمتر کسی است که از شنیدن ریوری یا غذاهای ژاپنی به وجد نیاید. شاید آنچه بیشتر ما از غذای ژاپنی به یاد داریم سوشی و شساشیمی یا ماهی خام است که شاید خیلی طرفدار نداشته باشد. اما دامنه غذاهای این سرزمین بسیار فراتر است. پیداکردن رستوران محلی کاری بسیار ساده است. تقریبا همگی با نهایت نظافت و پاکیزگی اداره می شود و طوری است که شما می توانید عملیات در آشپزخانه را ببینید. دوستی می گفت ژاپن شاید تنها کشوری باشد که می توانی مطمئن باشی کسانی که غذایت را درست میکنند دستشان تمیز است، توی غذا عطسه یا سرفه نمی کنند و نظافت را بیش از هر جای دیگری، رعایت می کنند. اینها مواردی
است که چک کردنش حتی در لوکس ترین رستورنهای دنیا کار ساده ای نیست. شاید بی راه نباشد ژاپنی ها را آدمهای استاندارد سرخود بنامیم!
5. آسوده بخوابید!
فرهنگ پاکیزه نگه داشتن خانه ها به اقامتگاه و هنتل های هم سرایت کرده. استفاده از دمپایی در هتل ها، در اختیارگذاشتن مسواک و خمیردندان، و دستشویی هایی که چه در شهر و چه در هتل های حتی ارزان تمیز نگه داشته می شود به شما این آسودگی را می دهد که مادامی که در ژاپن سفر میکنید، شما در جایی تمیز اقامت خواهید داشت صرفه نظر از اینکه آن مکان چقدر لوکس باشد.
6. شهر در امن و امان است:
از یک ژاپنی شنیدم که می گفت ما حتی دوچرحه هایمان را قفل نمی کنیم. این شاید حد نهایی امنیت و اعتماد در یک جامعه باشد. کمتر جایی را می شناسم که چنین موهبتی داشته باشد. به شخصه شاهد این بودم که کسی کوله پشتی ش را روی یک نیمکت ایستگاه اتوبوس در محلی شلوغ جا گذاشته بود و وقتی پس از ساعتها پیاده روی به آن ایستگاه برگشتم هنوز آنجا بود. البته آمارها
هم نشان میده که میزان دزدی حتی خرد بسیار کم است. واقعا چه چیزی در این سرزمبن است که آن را از بقیه جاها متمایز می کند.
پرسشی که در پس همه این پیشرفتها وجود دارد قطعا این است: چه چیز موجب این همه تمایز شده است؟ نوغ آیین و باورهایشان؟ شکست فاجعه بار در جنگ جهانی دوم؟ دور بودن از سایر کشورها؟ فرهنگ و زبان و تمدن؟ شاید همه اینها؟ تحقیق با شما…